* با توجه به اطلاعات منتشرشده در فضای مجازی شما حدود 17 سال فعالیت حرفهای داشته اید. تعداد آلبومهای منتشر شده تان در این سالها زیاد نبوده اما به نظر پرکار هستید. نظر خودتان چیست؟
اطلاعات آمده، در برخی از سایتها غلط است. من از سال 1360 کارم را بهصورت حرفهای شروع کردهام و تقریباً هرسال یک آلبوم داشتهام. از اینرو نمیتوان گفت خیلی هم پرکار بودهام. چون به قول معروف در عالم هنر «آن خشت بود که پرتوان زد». به اعتقاد من در کار هنری باید وسواس داشت و حساب شده کار کرد به همین جهت فکر میکنم سالی یک آلبوم متعادل است، مشروط به اینکه انتشار همراه با دستپاچگی نباشد.
* البته در بعضی از سالها هم همانند سال 89 دو آلبوم از شما منتشر شده است.
بله. این به آن سبب است که گاهی مجوز انتشار یک اثر شامل مرور زمان میشود و در همان زمان کار دیگری شروع شده، ضمناً مجوز کار نخست و کار دوم در فاصله اندکی صادر میشود و اینگونه به نظر میآید که در مدت زمان کوتاهی دو آلبوم کار شده.
* شما با سرفصل شناخت هنر بخوبی آشنا هستید و آن را به صورت آکادمیک میشناسید. بهنظرتان هماکنون در کشور چه در خصوص هنرمندان، چه مخاطبان و چه مسئولان شناخت درستی از هنر وجود دارد؟
ما از مردم انتظار نداریم شناخت تخصصی از هنر داشته باشند. در حقیقت ما تحصیل میکنیم برای اینکه خودمان شناخت درستی از هنر پیدا کنیم و هنگامی یک هنرمند به شناخت تخصصی، میرسد که بتواند کار را آنالیز کرده و شاخههای مرتبط و پیوسته به آن مثل جامعه شناسی اثر هنری و روانشناسی تأثیر بر مخاطب را تجزیه و تحلیل کند. یقیناً اگر هنرمند به چنین جایگاهی برسد، میتواند کاری ارائه دهد که تأثیر بسزایی بر مخاطباناش بگذارد.
* گاهی اوقات انتقادهایی به برخی بی نظمی ها و ناهمگونی ها در موسیقی داشته اید. این انتقادها تا چه حد در راستای همین بحث شناخت نداشتن از هنر است؟
من فکر میکنم بینظمی و ناهمگونی در این زمینه به دلیل شناخت نداشتن از موسیقی و تأثیر آن است. تا زمانی که اشخاص به این سطح از آگاهی نرسند که موسیقی از لحاظ تعالی فرهنگی چه جایگاه ویژه و مؤثری دارد، نمیتوان انتظار رفع این مشکلات را داشت. بارها شاهد آن بودهایم که افرادی، نظراتی در خصوص موسیقی دادهاند و بر این باور بودهاند که اگر موسیقی نباشد بهتر است. در صورتی که از زمان انقلاب تا به امروز دیدهایم که موسیقی همواره با حضور در عرصههای مختلف زندگی مردم تأثیر مثبت داشته است. بنابراین بهترین راه آن است که اشخاص و مدیران مرتبط با این عرصه هنر موسیقی را بهتر بشناسند و نحوه تأثیرش در جامعه را بدانند و برنامهریزی استراتژیک درستی در خصوص آن داشته باشند. این برنامهریزی میتواند شناخت مردم را نسبت به ژانرهای مختلف موسیقی بالا ببرد و به هر کدام از انواع موسیقی در جایگاه خودش پرداخته شود وانواع موسیقی به سود یک نوع خاص مصادره نشود.
*اما حالا میبینیم که موسیقی سنتی کمرنگتر از موسیقی پاپ شده و حتی بیشترین لغو کنسرتها در موسیقی سنتی صورت میگیرد.
«جای آنست که خون موج زند دردل لعل / زین تغابن که خزف میشکند بازارش»
به هرحال بسیار متأسفم از این فضای مخدوشی که بوجود آمده است، چراکه وقتی موسیقی متناسب با هویت ملی و فرهنگ اصیل ما را به انزوا میبرند و درمقابل به موسیقی تفننی و تفریحی که عمری یکی، دوروزه دارد بهای بسیار داده میشود و در صدر جدول بهترینها قرار میگیرد، باز به دلیل شناخت درست نداشتن ازموسیقی است و تصمیم گیرندگان عواقب آن را نمیدانند... خلأ فرهنگی بهترین راه برای اضمحلال یک جامعه است. بنابراین اشاعه موسیقی ارزشمند درراستای فرهنگ ایرانی، می بایست سرلوحه برنامه های هنری- فرهنگی قرار گیرد.
* بااینکه نسل امروز بیشتر به سمت موسیقی پاپ هدایت شده اند اما بسیاری از جوانان همچنان موسیقی شما را که سنتی است میپسندند. این موفقیت را مرهون چه میدانید؟
به طور کلی علاقهمندان به موسیقی سنتی زیاد هستند.کسانی که شعر غنی و موسیقی سنتی را دوست دارند. اما باید دید وظیفه مسئولان فرهنگی هنری جامعه و وظیفه رسانه بزرگی چون صداوسیما در اینباره چیست؟! من معتقدم در این مدت آنگونه که باید و شاید، عمل نشده، که اگر عمل میشد امروزه وضعیت موسیقی جامعه ما اینگونه نبود. اگر موسیقی درستی عرضه میشد و برنامههای آموزشی موسیقی از رسانه ملی پخش میشد و همچنین اشاعه درستی از موسیقی متناسب با هویت ملی ما صورت میگرفت، قاعدتاً جوانها راهشان را بهتر و راحتتر پیدا میکردند ولی وقتی برخی موسیقی را علی الاطلاق تحریم میکنند. صدا و سیما از نشان دادن ساز پرهیز میکند. کنسرتها تعطیل میشود و... موسیقی سنتی کم کم به سمت تعطیلی میرود و هنر، فرهنگ، زیبایی و اندیشه از مردم دریغ میشود.
* شما از شاگردان برجسته استاد شجریان و زاده اصفهان هستید، چقدر از مکتب اصفهان تأثیر گرفتهاید؟
آن زمانی که استاد شجریان به ما تعلیم میدادند، میگفتند آنچه را که یاد گرفتهام تعلیم میدهم، از این رو ایشان روش استاد طاهرزاده را تعلیم میدادند، گاهی از استاد دوامی،گنجینههای ردیف و مجموعه آنچه روش ایشان میشد. استاد طاهرزاده البته به روش اصفهان میخوانده است. بهطور کلی سه روش ذکر شده، مکتب اصفهان،مکتب آذری ومکتب تفرشی. اما من معتقدم شیوه اصفهان یک زیبایی خاص دارد. چون در این شیوه مرصع خوانی، تنوع تحریر و مناسبخوانی وجود دارد، ضمن اینکه انتخاب شعر و وضوح در ارائه شعر در شیوه اصفهان بسیار اهمیت دارد.
* شیوه آموزشی شما به چه صورت است؟
من هم همان چیزهایی که آموختهام به هنرجویانم آموزش میدهم.
* سبک هایی که به نام اشخاص شناخته شده آیا پس از مرور زمان به تکرار نمیافتد؟ مثلاً سبک استاد شجریان پس از مدتی در شیوه آواز و تصنیف خوانی دچار تکرار نمیشود؟
شیوه در آواز ایرانی یک بحث است و روش فردی هنرمند بحثی دیگر. منظور شما در این است که بعضی از هنرجویان صرفاً تقلید میکنند، یعنی میخواهند مثل استاد شجریان بخوانند؟! اما بهتر است که آنچه یک هنرجو از استاد میآموزد به عنوان چارچوب و شیوه درسی تمرین کند و در ادامه شیوه خودش را بیابد. البته شیوه استاد شجریان شیوه بسیار قابل تأمل و آموزندهای است که در تاریخ موسیقی خواهد ماند.
بهطور کلی تقلید در شروع آموزش لازم است، اما در ادامه هنرجو باید شیوه خود را پیدا کند.
* ساز تخصصی شما سه تار و سنتور است. اما بیشتر به سمت خوانندگی رفتید و اغلب مخاطبانتان شما را خواننده میشناسند. چرا؟
گاهی در بعضی از کارهای خودم نوازندگی هم کردهام مثل «باغ ارغوان»و بی نشان اما وقتی بخش خوانندگی قویتر شد سعی کردم، همین مسیر را ادامه بدهم.
* شما به لحاظ علائق درونی و اعتقاداتتان به سمت موسیقی مذهبی رفتهاید. در این فکر نبودید که با این موسیقی کار خود را بیشتر معرفی کنید؟
نه به هیچ وجه. من کار «وداع» را با اعتقاد انجام دادم و خوشحالم که در جواب، استقبال مردم را داشتم. خدارا شکرگزارم که این توفیق به من داده شد.
* چقدر با شعر و کتاب ارتباط دارید؟
من به انجمن شعر بچههای شاعر که در حوزه هنری تشکیل میشد بسیار علاقهمند بودم. در این انجمن اشخاصی چون زنده یادان مهرداد اوستا، سیدحسن حسینی، قیصر امینپور و همچنین سهیل محمودی، ساعد باقری، علی معلم، صدیقه وسمقی، سپیده کاشانی، فاطمه راکعی و... حضور داشتند. من هم چون علاقه زیادی به شعر داشتم، با دوستان شاعر حشر و نشری داشتم. در این میان هم گاهی خودم مرتکب شعر میشدم. اما برای خوانندگی بیشتر دوست دارم از شعر خوب دیگران استفاده کنم و فقط یکبار از شعر خودم استفاده کرده ام که آن هم پس از مشورت با دوستان شاعر انجام شده است.
*برخی از شعرهایی که میخوانید، عرفانی است. چقدر بر این مسأله تأکید دارید که خوانندگان این اشعار باید درک درستی از مفاهیم داشته باشند؟ چراکه دیده میشود که برخی از خوانندگان به دلیل ناآگاهی و درک نادرست از این بحث مفهوم شعر را پایین میآورند.
البته من نباید بگویم؛ «چون مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید» در اشعار بسیاری از قدما مثل حافظ، سعدی، مولانا، عطار، نظامی و شعرای سبک هندی مثل صائب تبریزی، بیدل دهلوی و... همیشه یک بیان رو به کمال وجود دارد و مضامین عاشقانه، عارفانه و پند آموز پیچیده در صنعت شعر، شیرین و دلنشین بیان شده است فکر میکنم ارتباط با بزرگان و اولیا که گاهی مطالب خود را به شکل نظم و شعر برای ما به جا گذاردهاند، در زمینه موسیقی بسیار کارساز است. خواننده باید باشعر مأنوس باشد و شعری را که میخواند خوب بفهمد. سرمایه خواننده شعر و ملودی است.
* در اجراهایی که خارج از کشور داشتید. چقدر توانستید موسیقی آوازی ایران را معرفی کنید چقدر طرفداران شما مخاطبان غیرایرانی بودند؟
واکنشها در کشورهای مختلف متفاوت بوده، یکبار در اسپانیا هفت شب پشت سرهم اجرا داشتیم و مخاطبان بیشتر آنها اسپانیایی بودند یعنی بعضی از آنها هم موزیسین بودند یا یکبار که در نیویورک با مرحوم استاد ذوالفنون برنامه داشتیم. محققی که سازنده سازهای مختلف بود، آمد و پس از اجرا ما را به کارگاهش دعوت کرد تا سازهایی را که ساخته بود به ما نشان دهد. تنبک در اندازههای مختلف، کمانچه در اندازه و شکلهای مختلف و سازهای دیگر کشورها را ساخته بود کارگاه بسیار جالب و دیدنی بود. از این دست روابط بسیار بوده است.
* در خصوص اوضاع حال حاضر موسیقی و همین طور آموزشگاههای موسیقی چه نظری دارید؟
اوضاع را در ظاهر خوب نمیبینم اما باطناش خوب است. چون هنرجویان جدی و علاقهمند آوازخوانی که در آینده امیدهای هنر ایران هستند باعشق کار میکنند و... اما واقعاً مسأله حمایت و اشاعه موسیقی به صورت صحیح از سوی صدا و سیما بسیار مهم است که انجام نمیشود و همان طور که پیشتر هم ذکر کردم رادیو و تلویزیون در کشور ما خوب عمل نمیکند. متأسفانه وضعیت مغشوش است.اما امیدوارم در آینده با برنامه ریزی منطقی و صحیح موسیقی در کشور عزیزمان ایران به رشد و بالندگی برسد و موسیقیدانان به حقوق حقه خود دست یابند.
با اندكي اضافه و تلخيص برگرفته از روزنامه ايران، سال بيست و يكم، شماره 5988، چهارشنبه 7 مرداد 1394، صفحه 7